آغاز یک دوران تازه اقلیمی که چشم انداز ایران را به تمامی دگرگون خواهد کرد، میتواند مهمترین مولفه در تحلیل و تبیین آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران به شمار آید. درباره وجهی از این مولفه، یعنی کمبود آب، در سالهای اخیر نه فقط کارشناسان مستقل، بلکه حتیی دولتمداران نیز مکرر هشدار داده اند. اما بحران آب فقط یکی از بدفرجامهای تغییر اقلیم ایران است. سبک زندگی انسان تابعی است ازز متوسط های اقلیمی محیط پیرامونش. این تابعیت فقط شرایط معیشتی را در بر نمیگیرد و مشتمل بر همه آن وجوهی است که به طورر عام فرهنگ نامیده میشود. گذر از وضعیت نرمال به پست نرمال، یعنی آغاز یک مقطع تازه تاریخی که فرهنگ زیستی تازه ای را به ناچارر پدید خواهد آورد. تاریخ سه هزار سال اخیر کره زمین سرشار است از فراز و فرودهای کانون های تمدنی بشر تحت تاثیر تغییرات اقلیم. درر ایران اما این تجربه ها عمدتا میل به فرود داشته است. همچنانکه این تغییر اقلیمی تازه نیز چشم اندازی بس نگران کننده از آینده ایران پیشش رو میگذارد.
واقعیت شرایط اقلیمی جدید
در باره روند تغییر اقلیم خاورمیانه در سالیان اخیر پژوهشهای متعددی انجام شده است. مبنای غالب این پژوهشها گزارشهای معتبرترین مرجع رسمی بین المللی یعنی پانل بین دولتی تغییر اقلیم (IPCC) است. بنابراین درباره متوسطی از تغییر اقلیم، منتهی به وضعیت خشکی اجماع کامل علمی وجود دارد. از جمله میتوان به گزارش بانک جهانی اشاره کرد که تاکید میکند بیشترین تاثیر منفی تغییر اقلیم بر اقتصاد جهانی نه در ماجرای ذوب یخ های قطبی و بالا آمدن سطح آب اقیانوس ها و بلکه تحت تاثیر خشکسالی بلندمدت خاورمیانه رخ خواهد داد. نکته این است که بر اساس پیش بینی IPCC خاورمیانه میبایست تاکنون بین نیم تا حداکثر ۷۵ صدم درجه سانتی گراد گرمتر شده بود، اما آنچه که تاکنون رخ داده تقریبا دو برابر این مقدار بوده است.
در گزارش رسمی برنامه عمران سازمان ملل اشاره شده که هر نوع برنامهریزی برای توسعه این منطقه باید با لحاظ این نکته باشد که این منطقه آسیب پذیرترین منطقه جهان در برابر تغییر اقلیم بوده و از جمله اینکه تا سال ۲۰۳۰ دست کم ۲ درجه گرمتر شده و تا سال ۲۰۵۰ هم بارش به طور متوسط ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد. در این گزارش میزان افزایش دما در خاورمیانه تا سال ۲۱۰۰ حدود ۴ درجه سانتی گراد پیش بینی شده است.
در کویت کشور همسایه ایران، متوسط دما در ۵۰ سال گذشته ۲ درجه افزایش یافته است. در ۴۰ سال گذشته در عراق از مجموع چهل دوره بارش فقط سه دوره ترسالی و هفت دوره بارش نرمال رخ داده و سی سال در این مدت (یعنی ۷۵ درصد دوره های بارش) خشکسالی یا خشکسالی شدید رخ داده است. گزارش دیگری میگوید ۱۰ تا از ۱۲ زمستان بسیار گرم کشورهای شرق مدیترانه در یکصد سال گذشته، درر همین بیست سال اخیر رخ داده است.
در ایران، مدیر طرح ملی تغییر آب و هوا در سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که افزایش دما و کاهش بارش در ایران مطابق الگوی کشورهای همسایه بوده است. او میگوید تاکنون دمای ایران یک و نیم درجه افزایش یافته و در مناطقی از کشور میزان افزایش حدود ۲ درجه بوده است. در گزارش رسمی وزارت نیرو نیز آمده است که تاکنون (تاکید میشود که تاکنون) میزان بارش کشور ۱۵ درصد کاهش داشته و از متوسط سالانه ۲۴۰ میلی متر به ۲۰۵ میلی متر رسیده و دمای کشور نیز دست کم ۱.۱ درجه افزایش پیدا کرده است.
نتیجه گیری
به طور قطع در ایران تغییر اقلیم رخ داده و ایران هم اکنون به کشوری گرمتر و خشکتر تبدیل شده است.
اگر تغییر اقلیم ایران مطابق مدل ها و الگوهای IPCC رخ داده بود میتوانستیم امیدوار باشیم که در تداوم تلاش های جهانی برای مهار گرمایش زمین، شرایط اقلیمی ایران نیز برگشت پذیر باشد. اما روندهای تغییر اقلیم در ایران عمدتا مطابق روندهای عمومی منطقه خاور میانه است. یعنی لزوما آنتروپوژنیک نیست و میتواند ناشی از مولفه های کلان اقلیمی، مثلا جابجایی پر فشار جنب حاره یا بیش فعالی ال نینیو (ENSO) باشد. به هر رو این تغییر هم شدیدتر از روند جهانی گرمایش است و هم به نظر نمیرسد بشر ابزاری برای مهار آن داشته باشد.
شدت تغییر در مولفه های اقلیمی به حدی است که با اطمینان میتوان گفت که عمده مساحت ایران دچار تغییر چشم انداز خواهد شد.
تغییر چشم انداز به معنای آغاز یک دوران تازه است. اهمیت موضوع تغییر اقلیم تاکنون چندان مورد توجه روشنفکران و حتی جامعه آکادمیک ایران در حوزه های تخصصی مرتبط مثل محیط زیست نبوده است. بعضا گفته میشود خشکسالی در ایران موضوع تازه ای نیست و کشور ما هزاران سال است با این پدیده روبروست. دیرسالی خشکسالی در ایران البته امر مسلمی است، اما به معنای آن نیست که ما در برابر این پدیده روئین تن شده ایم. شواهد متقن اقلیم شناسی دیرینه (پالئوکلیماتولوژی) نشان میدهد که فراز و فرود کانون های تمدنی ایران کاملا بر تحولات اقلیمی منطبق بوده است. ویژگی "هم عرضی" کانون های تمدنی در ایران، عرض شوش-زابل در تاریخ باستان، عرض مرکزی در قرون میانه و برآمدن اقتدار یک سوم شمالی کشور و عرض تبریز-تهران-مشهد در تاریخ معاصر بیانگر این واقعیت تاریخی است. با هر تحول اقلیمی بخت پهنه بزرگی از ایران فروخفته و ستاره اقبال جایی دیگر طلوع کرده است. اما خشکسالی کنونی نشانی از برآمدن ستاره بخت برای هیچ جایی از ایران ندارد.
@ibiologyh
نشانی ایمیل و شماره همراه شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز علامتگذاری (*) شدهاند .
نام(الزامی)
ایمیل
همراه(الزامی)
دیدگاه(الزامی)
نام شما (الزامی)
آدرس پست الکترونیکی شما (الزامی)
شماره همراه (الزامی)
پیام شما
ورود
عضویت جدید